«فارقلیط» که در انجیل آمده کیست؟
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الإِنْجِیلِ.1
پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند.
همچنین در آیهی دیگری در قرآن، به اینکه حضرت عیسی علیه السلام به نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بشارت دادهاند، این چنین اشاره شده است:
وَ إِذْ قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً به رسولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ.2
هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیقکننده کتابی که قبل از من فرستاده شده[ تورات] میباشم، و بشارتدهنده به رسولی که بعد از من میآید و نام او احمد است!» هنگام که او [احمد] با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحری است آشکار»
روشن است که هنگام نزول این آیات و آیات مشابه آن، اگر چنین بشارتهایی در کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان وجود نداشت، بزرگان و علمای آنان، آنها را دستاویزی برای انکار پیامبر اسلام و مخالفت با ایشان قرار میدادند. در حالی که به گواهی تاریخ، آنان در برابر این تصریحها لب فروبستند و حتی گروهی از آنان که به دنبال حقیقت بودند، به صفوف مسلمانان پیوستند و این خود دلیلی محکم بر وجود چنین بشارتهایی در کتابهای مقدس آنان است.
به طور مسلّم، بشارت حضرت مسیح علیه السلام به پیامبرِ پس از خود، در انجیل حقیقی وجود داشته است و نبودن چنین بشارتها و مژدههایی در انجیلهای کنونی، نبود این بشارتها در انجیل اصلی و تحریف نشده را ثابت نمیکند.
از سویی دیگر هر یک از نویسندگان انجیلهای کنونی، برای نوشتن انجیل، به گردآوری گفتار، کردار و فرمانهای حضرت مسیح علیه السلام پرداخته و علاوه بر آن، مشاهدهها، شنیدهها و حدسهای خود را نیز به آن اضافه کرده است و به همین دلیل با وجود اینکه انجیل اصلی، قطعاً یکی بیشتر نبوده است، امّا پس از حضرت مسیح علیه السلام انجیلهای بسیاری نوشته شده که نویسندگان هر یک، ادّعا کردهاند انجیل آنان همان انجیل واقعی حضرت مسیح علیه السلام است. در دائرة المعارف انگلیسی از 25 انجیل نام برده شده است که در قرون نخستین مسیحیت، در میان مسیحیان رواج داشته و در زمان هر یک از مراجع روحانی مسیحی، از جهاتی در آنها تغییراتی به عمل آمده و حتی برخی از آنها تحریم شده است.3
از میان تمامی این انجیلها، دستگاه روحانیت مسیحی، چهار انجیل را به رسمیت شناخت و انجیلهای دیگر را بیاعتبار اعلام کرد. این انجیلهای چهارگانه عبارتند از:
1- انجیل متی: «متی» یکی از شاگردان حضرت مسیح علیه السلام بوده و انجیل او، اولین انجیل منتشر شده است. هر چند تاریخ دقیق نگارش آن مورد اختلاف است.
2- انجیل مِرقُس: «مرقس» بر اساس نظر اکثر مفسران انجیل، جزو حواریّون نبوده و انجیل خود را به راهنمایی یکی از حواریّون به نام «پطرس» نوشته است.
3- انجیل لوقا: معروف است که «لوقا» انجیل خود را با راهنمایی «پولس» که از حواریّون بوده، نوشته است.
4- انجیل یوحَنا: انجیل «یوحنا» به عنوان آخرین انجیل معرفی میگردد و اغلب نگارش آن به اواخر قرن اوّل نسبت داده میشود.
متأسفانه، میان مطالب این انجیلهای چهارگانه و حتّی گاه، میان مطالب موجود در یک انجیل، تناقضهای فراوانی میتوان یافت که وجود این تناقضها از یک سو و حضور بعضی مطالب غیر معقول و خرافی در این انجیلها از سویی دیگر، سبب شده است، این کتب چهارگانهی جهان مسیحیت، -حتی در میان برخی از مسیحیان- از اعتبار و سندیت شایانی برخوردار نباشند و با این اوصاف روشن است که حتی در صورت عدم وجود بشارت به ظهور پیامبر اسلام در این کتابها، نمیتوان نتیجه گرفت، حضرت مسیح علیه السلام هیچ بشارتی به پیامبر پس از خود نداده است!
نکتهی جالب توجّه قدرتنمایی خداوند متعال است که با وجود تمام تحریفها و توطئهها، در انجیل «یوحنا»، در بابهای 14، 15 و 16، به آمدن پیامبری به نام «احمد صلی الله علیه و آله» پس از حضرت مسیح علیه السلام با کمال وضوح بشارت داده شده است. هر چند، مفسران انجیل تلاش میکنند آیههای مربوط به این بشارت را طوری دیگر تفسیر نمایند.
علاوه بر آن در انجیلهایی که به زبان سریانی نوشته شده از نام آن کسی که حضرت مسیح به آمدن او بشارت داده است با لفظ «فارقلیط» یاد شده و چون انجیل یوحنا از آغاز به زبان یونانی نوشته شده است، گروهی معتقدند که این لفظ، ریشهای یونانی دارد.
بر طبق تحقیقات صورت گرفته کلمه «فارقلیط» ترجمه عربی «پریکلیتوس» است و به معنای «احمد» [بسیار ستوده شده] میباشد.
چنان این مطلب برای مسیحیان روشن بوده است که حتّی گروهی از آن سوء استفاده کرده و خود را «فارقلیطِ» موعود معرّفی نمودهاند. مثلا فردی به نام «منتسر» که در قرن دوّم میلادی میزیسته، در سال 187 در آسیای صغیر ادعای رسالت کرده و گفته که: من همان فارقلیط هستم که عیسی از آمدن او خبر داده است. گروهی هم از وی پیروی کردند.
البته روشن است، کسی که اندک آشنایی با عَهدین موجود داشته باشد به یقین میداند، این کتابها کمترین شباهتی با تورات و انجیل مورد نظر قرآن ندارند. عَهدین موجود «سیره مانندی» بیش نیستند که در طول قرنهای متمادی، نویسندگان بسیاری آنها را به رشته تحریر در آوردهاند.
بنابراین، جستجو از بشارتهای قرآنی در این کتابها اساساً خطاست. با این وجود، شواهد و قراینی در آنها وجود دارد که به خوبی، بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قابل تطبیق است و این شواهد و قراین هم در عهد عتیق و هم در عهد جدید قابل پیگیری است.
پینوشت:
1. سوره اعراف، آیه 157.
2. سوره صف، آیه 6.
3. دایرة المعارف انگلیسی، ج2، چاپ 13، ص 179 – 180.